خسته ام و سر کلاس نرفته (اگه مي رفتم بايد خبر مي دادم...) يک کم دلتنگ و .... نمي دونم... کلا خوبم.... راه حل هاي خوب شدن (بهانه هاي کوچک خوشبختي) رو دوست دارم....
کلي برنامه ريختم و حالا يادم افتاده که يک کلاس ديگه هم امروز دارم... به قول يه دوستي بابا مگه نگفتم برنامه هفتگيت رو تو اين برگه ها بنويس هر روز بدوني چه کتاب دفترهايي رو با خودت برداري...
□ نوشته شده در ساعت
2:52 AM
توسط واحه
شب يلدا هم گذشت... نمي دونم.... نه به اون خوبي که منتظرش بودم..... ولي بجاش فالش همه چي رو برگردوند سرجاش.....
ديشب (بعد از نااميد شدن از آمار خوندن) تنها چيزي که آرامش دهنده بود اين نکته بود که حذف W پس فردا است.... ولي آلان نکته خوبي که هست، اينه که امتحان اين قدر سخت بود که هيچ کس بيشتر از نصف سوالها رو حل نکرده......
□ نوشته شده در ساعت
11:28 PM
توسط واحه
◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘
من الان طبق معمول سنوات هميشگي، اين قدر کار دارم که براي انجام ندادن تمومشون هم وقت ندارم چه برسه به انجام دادنشون.... بعد به همين خاطر امدم اين جا بدو بدو بدو لولو خوندم و يک کم وبلاگ ناوبلاگ نويسهاي ديگه رو نگاه کردم و بعد هم دلم خواست بنويسم.....
اين قدر دلم براي اين جا تنگ شده..... آخه دوستان مي رن سر کار وبلاگ مي نويسن، ما بنده خداها فقير بيچاره محل کارمون اينترنت نداره!!!! ما هم محروم از نعمت علم بروز دنيا و شبکه اطلاع رساني علوم جديده... هر چي به اين رئيسامون مي گيم بابا ما بايد با علم(؟؟؟) روز پيش بريم مگه حاليشون مي شه......
□ نوشته شده در ساعت
2:42 AM
توسط واحه
دوستي برام نوشته:
سلام , ببین می دونم که کارت درسته اما حق نداری هر چی دلت می خواد به بقیه بگی ! یه کم ملاحظه کن لطفا!!
خوب، راجع به کار درستي که خوب، نظر لطفشه... ولي نفهميدم چي به کي گفتم... جدا اگه چيزي بوده يا بگو و ببخش يا نگفته ببخش......
□ نوشته شده در ساعت
2:04 AM
توسط واحه