سر جلسه امتحانی مراقب بودم که قرار بود همه فرمولهای لازم داده بشه به بچهها. استاد محترم یک فرمول رو بدیهی فرض کرده بود و نداده بود و خودش هم سر جلسه نبود. یک سری از دانشجوها به حق خواهان فرمول بودند و از اون طرف حلتمرین اصلی درس، هر کاریش کردم نگذاشت فرمول رو بگیم به بچهها. خیلی حس بدی بود، هم حقی که اونها داشتند برای دونستن اون فرمول، هم اجازهای که من نداشتم برای گفتنش. خودم رو دوست نداشتم که از ترس قوانین سختگیرانه اینجا کاری که دوست داشتم رو نکردم. گفتم این جا هم بنویسم یادم بمونه...
□ نوشته شده در ساعت
5:20 PM
توسط واحه