باز دوباره حس عاشق شدنم گل کرده، نميدونم رابطه وقايع رو قاطي پاطي کردم، مي ترسم خيليها از خيلي احساسام بيخبر بمونند.... هر چند دلم خيلي کوچيکه و اصولا تقريبا هيچ وقت هم از عقلم تبعيت نميکنه، ولي خوب بازم هنوز خيلي احساسهاي نگفته دارم، هنوز خيليها رو دوست دارم ولي راهي براي ابراز اونها پيدا نکردم، هنوز خيلي ها هستند که هر لحظه دوست دارم که کنارشون باشم، هنوز دوست داشتن رو با بودن ميخوام.... هنوز دوست دارم که هميشه دوستهام رو پيش خودم داشته باشم.... هنوز از دور دوست داشتن رو ياد نگرفتم.... هنوز بايد دوستيهام رو شديدا احساس کنم.... هنوز دوست دارم که دوستام همين طور با من کار داشته باشند.... هنوز و هنوز و هنوز.... و براي هميشه....
□ نوشته شده در ساعت
2:11 AM
توسط واحه