به خاطر نظم هم که شده و به خاطر اين که اشتباه نکنم.....
اي مهربانتر از برگ، در بوسه هاي باران
بيداري ستاره در چشم جويباران.....
گفتي به روزگاري مهري نشسته گفتم
بيرون نمي توان کرد، حتي به روزگاران....
پيش از و من تو بسيار، بودند و نقش بستند
ديوار زندگي را زين گونه يادگاران
وين نغمه محبت، بعد از من و تو ماند
تا در زمانه باقي است، فرياد باد و باران