خيلي سخته... خيلي خيلي سخت تر از اون چيزي که حتي فکرش رو مي کردم.... وقتي قول بدي اشتباه نکني.... قرار نبود اين طوري باشه... اون هم وقتي که اشتباه ها.. نمي دونم.... نمي گم دوست داشتني.. شايد بيشتر اجتناب ناپذير... شايد يه سري چيزهايي که يه جوري حس کني مجبوري... گاهي اوقات اشتباه ها هستند که مجبورت مي کنن انجامشون بدي... شايد هم اشتباه ها بتونن چيزي رو بسازن... ولي آخه من قول دادم اشتباه نکنم.....
□ نوشته شده در ساعت
4:45 AM
توسط واحه