باز يه کم گيج شدم.... نمي دونستم بايد چه کار کنم.... نمي دونم.... يه جوري سردرگمي... ولي بد نبود.... گاهي مي شه که آدم نمي دونه چه کار داره مي کنه... اين بد نيست.... اون ترسه که بده... اون خوب نبودن که بده... شادي و ناشادي که به هر حال هميشه مي تونه باشه.... مگه نه؟
□ نوشته شده در ساعت
2:23 AM
توسط واحه