Designed by Aziz

 
 


خيلي وقته ننوشتم و نوشتن برام بدجوري سخت شده... ولي بدجوري الان دوست دارم بنويسم.... يه چيز باحال بوبن داره: ّ بين من و دنيا شيشه اي است. نوشتن راهي است براي گذر از اين شيشه، بي آن که بشکند.ّ

باز هم روز اول مشهد امدن و باز هم يه سري حس عجيب و غريب و نه چندان خوب که اين خستگي هم بدجوري تشديشون مي کنه.... نمي دونم شايد کلي از سعي ام براي فرار از اين طوري شدن بود، ولي نشد......

نمي دونم... خستگي خيلي زياد... اون جوري که فکر هات با هم دارن قاطي مي شن و براي حرف زدن قبلش مجبور باشي تمرکز کني تا فکرهات يه لحظه سرجاي خودشون بشينن..... بعد همراه بشه با يه سري حس نه چندان خوب...... يه حس عدم ارتباط... يه گارد سنگين که نشه بهش نزديک شد... نمي دونم...
..........








◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

 

www.flickr.com