Designed by Aziz

 
 


نمي دونم.... الان نمي خواستم بنويسم... شايد هم مي خواستم... خيلي هم مي خواستم... ولي نه اين طوري.. اين درست نشدن مودم تو اين سه روز با همه سعي و تلاش اون قدر رو اعصابمه که نمي خواستم با اين فکسني قديمي شروع کنم نوشتن.... ولي نمي دونم... بدجوري نگرانم... گفتم بنويسم شايد يک کم سبکتر شم....

کلي حس نگران کننده.... نمي دونم... شايد هم نگراني نيست... شايد ترسه... شايد هم هيچ کدوم... شايد بي خبريه و لزوم دونستن..... نمي دونم... شايد هم کلش يک درس باشه.... بايد بتونم اروم بمونم تا وقتي که لازم بشه... و اين لزوم رو شايد من نبايد تعيين کنم....

...




◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

 

www.flickr.com