Designed by Aziz

 
 


حتي وقتي مي خنديم؛ فريبا وفي:

بعد از سکوتي که کفر همه را در مي آورد چشمانش را مي بندد و با زحمت زياد مي گويد:
- «من هم... من هم خيانت کرده ام.»...
«به او نه. به خودم.»...
«در تمام اين سالها هيچوقت طوري که دلم مي خواست زندگي نکرده ام.»
- «مگر دلت چه مي خواست؟»
- «نمي دانم... حالا ديگر اين را هم نمي دانم.»




◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

 

www.flickr.com