Designed by Aziz

 
 


موژان در یک پاتک جانانه خواسته که من دوباره بنویسم :) یلدایی که دیگه نیست ولی خوب چون کلا پایه عملیات خرق عادت گرایانه هستم....

۱) من تو کل دبیرستان کلا یک یا دوتا دفتر کامل داشتم.. هنوز هم یه دفتر ریاضی به معلم سال اول بدهکارم... طفلک خامی کرد و نمره رو علی الحساب داد که بعدا بهش دفتر بدم...

۲) استاد محترم پروژه لیسانسم هم با همه سابقه مدیریتیش همون خامی رو کرد :)

۳) پروژه فوق لیسانس کلا همه محاسبات و فرمولها را بر حسب اتا و تاو نشون داده بودم... سر جلسه دفاع اسم این دوتا رو قاطی کرده بودم... مجبور بودم به جای ّاتاّ هی بگم ّمیزان متغیر ابتکاری تعریف شده بین دو نقطهّ :))

۴) دو ترم تو دانشگاه access درس دادم در حالی که روز قبل اولین جلسه هنوز ندیده بودم محیطشو... به صورت جلسه به جلسه از کتاب کاردانش سوم دبیرستان می خوندم و درس می دادم... هر چی هم بدبختها اصرار کردند که ریفرنس معرفی کنم که با من پیش برن گفتم هر کتابی که می خواین بخونین فرق نداره...

آخر) پنج سالم که بود تو یه مهمونی رفتم بازی بازی سرم رو کردم لای نرده های بالکن... گیر کرد در حدی که مجبور شدن نرده ها رو کج کنن و فکر کنم به آتش نشانی هم خبر داده بودن :)




◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

 

www.flickr.com