Designed by Aziz

 
 


بالاخره با تلاش فراوان و با در نظر گرفتن قول اکیدی که به استاد برای تسریع در انجام پروژه دادم و با صدای وزوز عجیبی که صبح از خواب پروندم (داستان جدایی داره این صدا) ساعت ۱۰:۳۰ رسیدم به این مکان علم و معرفت... یه ساعتی تو اینترنت گشتم و بعد شروع کردم به خوندن این مقاله... بعد از ۱۰ دقیقه به این نتیجه رسیدم که برای مقاله خونی خوابم میاد... رفتم دست و صورتم رو شستم و یه چایی اوردم و سرحال و قبراق نشستم پشت میز که دیدم ای داد و بیداد من که هنوز وبلاگ نخوندم... خوب... الان دوباره خوابم میاد :)




◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

 

 

www.flickr.com